دبیر علمی چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی
دبیر علمی چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی که به میزبانی دانشگاه اصفهان برگزار شد، تاریخ شفاهی را یک پدیده سهلِ ممتنع دانست که هم شانس، هم حُسن و هم عقباتی دارد.
به گزارش پایگاه خبری پژوهشگر نیوز به نقل از روابط عمومی دانشگاه اصفهان، چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی با عنوان «تاریخ شفاهی در ترازو» به همت گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و انجمن تاریخ شفاهی ایران، با حضور اساتید، صاحبنظران و فعالان این حوزه در تالار صائب تبریزی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان برگزار شد.
دکتر مرتضی نورایی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و دبیر علمی همایش، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «آنچه در این بازه زمانی و هیاهوی تاریخ شفاهی اهمیت دارد، محک زدنِ سطح تولیدات تاریخ شفاهی و بحث مرجعیت علمی و صنفی است تا تاریخ شفاهی ایران، کمتر دچار آسیب شود. تاریخ شفاهی، یک پدیده سهلِ ممتنع است که هم شانس، هم حُسن و هم عقباتی دارد. صاحبنظران تاریخ شفاهی یک جمله دارند: فقط انجام بده! سطح آن مهم نیست و در آینده، ارزیابی خواهد شد. دادهها در جاهای مختلفی پنهان هستند. سطوح ثبت و ضبط، دغدغه ما نیست. البته این موضوع، مهم است، اما آموزشهای سطح عالی، طول خواهد کشید و افرادی که پایاننامه دکتری خود را با موضوع تاریخ شفاهی دفاع کردهاند، بیشتر از انگشتان یک دست نیستند. اگر میخواستیم با این فکر پیش برویم، در اصول ذاتی تاریخ شفاهی نبود. بنابراین، همهگیر و فراگیر شد. البته بین خاطرهنگاری و خاطرات شفاهی و تاریخ شفاهی، بحر عمیقی به نام چالش است که باید در مرغوبیت تاریخ شفاهی درنظر گرفته شود.»
وی افزود: «تاریخ شفاهی، بهترین راه برای گفتوگوی بین نسلهاست. تاریخ شفاهی معتقد است که میتواند، شکاف نسلی را برطرف کند و به سهولت اتفاق میافتد. به نظرم تاریخدرمانی، یکی از شاخههای تاریخ شفاهی است. بسیاری از بازنشستگان ما مایل هستند، تجارب و آرزوهای خود را اعلام کنند. بنابراین تاریخ شفاهی، دریچهای برای گفتوگوست و آنها به راحتی حاضر هستند، تجارب سی ساله خود از خدمت در سیستمهای اداری را در اختیار ما بگذارند. شعار دیگر تاریخ شفاهی این است که "همه شنیده شوند، همهجا میکروفونسپاری شود و همه، استعداد حضور در عرصه تاریخ را داشته باشند". میدانید که تاریخ را همیشه بالادستیها مینویسند و به قول سیاستمداران، ما دروغهایی میگوییم و مورخان، باور میکنند و مینویسند. از این جهت، پول پیش شماست و هزینههای نگارش را پرداخت میکنید. اما پسامدرن، ساختارشکنی کرد و این نوع از تاریخنگاری دوران مدرن را فروریخت. تاریخنگاری مدرن، در لایههایی از تولید متن و آوردن گذشته به عرصه تاریخ، پرسه میزد که در دنیای متکثر، نمیتوانست پاسخگو باشد. از این جهت، تاریخ شفاهی و تاریخهای مضاف در دههای ۷۰ و ۸۰ میلادی توانستند، گذشته را در آیینۀ زمان حال، منعکس کنند.»
دکتر نورایی، در بحث عقبات تاریخ شفاهی، به سطح متفاوت تولیدات اشاره کرد و گفت: «گاهی فقط خاطرات و گاهی تمام رؤیاها استخراج شده است. تاریخ، موتور آرزوهاست. افراد با آرزوهای خودشان، آینده را به زمان گذشته میبرند و مینویسند. آنچه اکنون در تولیدات تاریخ شفاهی در کشور میبینیم، بیشتر رمان و رمانتیک و داستان و افسانه است. من شخصاً مخالف نیستم. چون نوعی تاریخ موازی و تاریخ جایگزین است. اما آنچه که قرار است به مورخان آینده کمک کند، تولیداتی هستند که به شکل وثیقی، مراحل مصاحبه و فنی خود را طی کرده باشند. آثاری را میبینیم که در حد یک دردِ دل و در حد تولیداتی است که خیلی ارزان، ولی خیلی گران پای مؤسسهها تمام شده است. این مجموعه تولیدات، ما را برآن داشت تا ببینیم، مؤسسهها و نهادها بر چه میزانی قرارداد میبندند و جایگاه یک نهاد مثل انجمن تاریخ شفاهی کجاست؟ کجا میتوانیم استانداردها را اعلام کنیم که هنگام نوشتن قرارداد، حواس افراد جمع باشد؟
وی در ادامه، درباره اهمیت مرجعیت علمی و صنفی در تاریخ شفاهی سخن گفت. پیش از این، سایت تاریخ شفاهی یک مصاحبه اختصاصی با دکتر نورایی در باب این موضوع داشته که میتوانید اینجا مطالعه کنید. سپس افزود: «اگر مصاحبهگران آموزش ندیده باشند، مشکلاتی پیش میآید. ۴۰ مورد از مصاحبههای یکی از مؤسسات معتبر اصفهان، با بهترین افراد را برای من فرستادند تا نظر بدهم. برای این پروژه، میلیونها هم صرف شده بود. بنده به اتفاق دکتر ابوالحسنی، حدود دو سه ماه این مصاحبهها را گوش دادیم. اما یک روایت خطی را دو ساعت ادامه داده بودند و یک جاهایی حتی نامفهوم هم بود. وقتی با مصاحبهگر صحبت کردیم، متوجه شدیم که آن شخص، اساساً تفاوت مصاحبه تاریخ شفاهی با مصاحبه خبری یا مصاحبه خاطرات شفاهی را نمیداند. حداقل مؤسسهها جستوجویی کنند که شفاهیکار، کجا آموزش دیده است؟»
دکتر نورایی با اشاره به اهمیت مرجعیت پژوهشی تاریخ شفاهی، از کتاب «روششناسی و موضوعیابی مطالعات شهری در تاریخ شفاهی» یاد کرد و اظهار داشت: «من در پنجمین همایش تاریخ شفاهی، ۱۳ مقام و ۱۲۰ طبقهبندی موضوعی برای تاریخ شفاهی تعیین کردم که رو به تزایُد است. ما در پیکره تاریخ شفاهی، بیشتر روی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی تمرکز داشتهایم و به شکل انداموارهای، توسعهای صورت نگرفته و بهتر است، از تاریخ خاندانی، محلات و مساجد شروع شود. از این نظر، دانشگاه پیشقدم شده و بر اساس برنامه پژوهشی استادان، خودم مجلسپژوهی را اعلام کردهام تا در هسته تاریخ شفاهی، به تاریخ شفاهی نمایندگان ادواری مجلس و همچنین بحث لوایح و مصوبات مجلس، در مقطع پستدکتری بپردازیم. اما در پایان، به عنوان یک فرد دانشگاهی که قرار است، دادههای موجود را قضاوت کنم، میتوانم بگویم هزینههای زیادی از بین رفته و برای مورخان کلاسیک، نمیتواند مستند باشد. تاریخ شفاهی، تاریخ آینده است و از این جهت، دادههای گمشده و کمتر توجه شده، ثبت و ضبط و تحویل آینده داده میشود. ادعای تاریخ شفاهی، استقلال نیست. بلکه به ذات، وابسته به تاریخ مستند و نوشتاری است.»
در ادامه چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی، دکتر مرتضی دهقاننژاد، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، درباره «نقش دانشگاهها در آینده توسعه تاریخ شفاهی ایران» سخنرانی کرد و گفت: «جهانی را تصور کنید که در حال حرکت و رشد است. علوم انسانی هم خود به خود، در حال رشد است و انجمنها هم به خاطر احساس نیاز به وجود میآید. تاریخ شفاهی هم وقایع، حوادث، رویدادها و عملکرد شاهدان و ناظرانی که در یک واقعه دخیل هستند را نشان میدهد. از آنجایی که قادر به دیدنِ یک اتفاق از زوایای مختلف نیستیم، مجبوریم از یک یا چند زاویه به قضیه نگاه کنیم. گرچه باز هم نمیدانیم، آیا کل آن قضیه را فهمیدهایم یا خیر؟ تاریخ شفاهی در دنیا حرکت میکند تا به تمام افراد حاضر در یک واقعه، فرصت حرف زدن بدهد. به همان میزانی که ماجرا را روشن میکنند، ما هم میتوانیم تاریخ را روشنتر ببینیم. گاهی وقتی یک سیاستمدار پشت میز است، یک جور میاندیشد و صحبت میکند و وقتی از کار کنار گذاشته میشود، نوع دیگری حرف میزند و حتی خودش را نقد میکند. حالا کدام روایت، حقیقی است؟ به نظرم آن موقع که در خانه نشسته، حقیقت را بیشتر میگوید. پس شاید ما در حوزه تاریخ شفاهی قادر باشیم، وقتی آدمها خودشان را نقد میکنند را هم ببینیم. بنابراین نگاه نقادانه به تاریخ، از دیدگاه تاریخ شفاهی در من حس بهتری ایجاد میکند.»
دکتر دهقاننژاد، به فاصله جهان سوم با جهان مدرن اشاره کرد و افزود: «اتفاقی که ۱۰ سال پیش در کشورهای پیشرفته اتفاق افتاده، با تأخیر به ما میرسد. به همین دلیل، وقتی اولین آرشیو تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۴۸ تشکیل میشود، ما هنوز در گامهای اولیه بودهایم. به همین ترتیب در سال ۱۹۵۴ در دانشگاه کالیفرنیا، سال ۱۹۵۹ در دانشگاه اوکلاهوما و کنفرانس بینالمللی تاریخ شفاهی در سال ۱۹۶۶ برگزار میشود. سپس استرالیا، اسکاتلند، هلند، ژاپن و ترکیه، میزبان این کنفرانس میشوند. یعنی به لحاظ بینالمللی، از جنگ جهانی دوم به این طرف، توسعه پیدا کرده و البته اگر توسعه پیدا نکرده بود، به مرزهای ما هم نمیرسید. اگر دکتر نورایی برای ادامه تحصیل به انگلستان نرفته بود، احتمالاً به فکر تاریخ شفاهی نبودیم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، مجبوریم در این حوزه توسعه پیدا کنیم. البته ممکن است، موانعی وجود داشته باشد، ولی ضرورت تاریخی ایجاب میکند که حتماً این راه را برویم و چه بهتر که دانشگاهها پیشگام آن باشند. اما با کتابهای درسی و مشخص، امکانپذیر نیست و باید فراتر از سرفصل حرکت کرد. انجمن بین المللی تاریخ شفاهی در سال ۱۹۷۹ شکل گرفت و امیدوارم، یکی از نشستهای بین المللی را در دانشگاه اصفهان داشته باشیم. دانشگاه سیدنی استرالیا در سال ۲۰۰۶ میزبان این همایش بوده ولی دانشگاهها رغبتی در ایران به مقوله تاریخ شفاهی نشان ندادهاند.»
وی درباره عدم اقبال تاریخ شفاهی در دانشگاههای ایران گفت: «یکی از دلایل، این است که عموماً تاریخ شفاهی، به جنگ تحمیلی محدود شده و دوم اینکه شاید دلمان نمیخواهد، یک سری از حرفهایمان را بگوییم و سوم اینکه دانشگاهها در مقابل افکار جدید، مقاومت میکنند. به ظاهر، دانشگاه باید پیشرو باشد و مرزهای دانش را به جلو ببرد. ولی واقعیت این است که دانشگاه با هر فکر تازهای مخالفت میکند. چون پذیرش آن برایشان راحت نیست. همچنین عدم ارتباط با آرشیوها یکی دیگر از موانع ورود دانشگاهها به عرصه تاریخ شفاهی است.»
در قسمت پایانیِ بخش دومِ همایش «تاریخ شفاهی در ترازو»، دکتر مسعود کثیری، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، به ارزیابی نگاه دانشگاهها به موضوع تاریخ شفاهی» پرداخت و گفت: «من سعی کردم در راستای این موضوع که چرا صدای تاریخ شفاهی از دیگر دانشگاهها بلند نمیشود، یک سری سؤالات مطرح کنم. از ۷۰ سال پیش، تاریخ شفاهی در دنیا مطرح شده و حدود ۲۰ سال است که در کشور ما مورد توجه قرار گرفته، اما همچنان جوامع علمی و آکادمیک ما سردرگماند که بالاخره، آیا باید به تاریخ شفاهی، بها بدهند یا خیر؟ من این سردرگمی را در سه سوال مطرح میکنم. اگر روزی بتوانیم به این سؤالات پاسخ دهیم، از این سردرگمی رها میشویم. اولین سوال: ما هنوز نتوانستهایم برای جامعه علمی و جامعه عمومی تبیین کنیم که ماهیت تاریخ شفاهی چیست؟ گرچه پاسخ این سؤال، در ذهن من و شما هست. اما به یک جواب منسجم برای قانع کردن دانشگاهها نرسیدهایم. دومین سوال: متولی آموزش و انجام پروژههای تاریخ شفاهی کیست؟ این سوالی است که هنوز نتواستهایم به آن پاسخ دهیم. سومین سوال: تهدیدها و فرصتهای تاریخ شفاهی چیست؟»
وی افزود: «در راستای سوال اول، باز یک سری سوالات کوچکتر مطرح میشود که باید به آنها هم پاسخ دهیم. آیا تاریخ شفاهی، یک پژوهش و نیازمند الزامات پژوهشی است؟ این مهمترین سوال است که باید پاسخ دهیم. آیا تاریخ شفاهی یک روایت است؟ آیا صرفاً همین که میکروفون را جلوی یک نفر بگذاریم که حرف بزند و بعد، ماحصل گفتوگو را در قالب کتاب چاپ کنیم، درست است؟ و یا یک تاریخ انتقادی یا مقایسه ای است؟ آیا تاریخ شفاهی، صرفاً ثبت خاطرات زیسته است؟ اگر هست، گروه هدف آن چه کسانی هستند؟ کنشگر تاریخ را فرد میدانیم یا جمع؟. آیا در تاریخ شفاهی باید سراغ بزرگان و افرادی برویم که تریبون دارند و یا باید به سراغ مردمان عادی برویم؟ هنوز به این سؤالات، پاسخ درستی ندادهایم. آیا تاریخ شفاهی، یک نوع تاریخنگاری یا روشی برای تولید سند است؟ اگر تاریخ است، باید الزامات تاریخ را در آن رعایت کنیم. اگر تاریخ، یک مقوله پژوهشی است، ابزار، لوازم و شیوههای تفکر خاص خودش را دارد. رسالت ما در تاریخ شفاهی چیست؟ تولید تاریخ یا تولید سند؟ اگر سؤال را اینگونه پاسخ دهیم که یک نوع، تاریخنگاری است، اینجا میپرسم که پیرو چه مکتبی از تاریخنگاری است؟ و اگر فقط یک روش برای تولید سند است، آیا این یک امر فنی هست یا خیر؟ یعنی نیاز به کار گروهی دارد یا خیر؟ آیا یک نفر به تنهایی میتواند مصاحبه را انجام دهد و یا لایههای مختلف تیمی آن باید رعایت شود؟ اگر این سؤالات را پاسخ دهیم، میتوانیم بگوییم، ماهیت تاریخ شفاهی چیست و بعد انتظار داشته باشیم، فضای آکادمیک به ما توجه کند.»
دکتر کثیری در پاسخ به این سؤال که متولی آموزش و انجام پروژههای تاریخ شفاهی کیست؟ اظهار داشت: «من و شما به صِرف اینکه تاریخ خواندهایم و یا مورخ هستیم، دور هم جمع شدهایم. اما تاریخ شفاهی، توسط اقشار دیگری هم مدنظر است. پزشکان و روانشناسان هم به مقوله تاریخ شفاهی علاقهمندند؛ نه به خاطر تولید تاریخ یا سند شفاهی، بلکه به خاطر مقوله درمان. اولین سؤالی که یک پزشک از بیمارش میپرسد، درباره تاریخچه بیماری است که از طریق مصاحبه حضوری به وجود میآید. یک روانکاو، حتماً نیاز به مصاحبه و تاریخ شفاهی دارد. هیپنوتراپها که با رفتن به ضمیر ناخودآگاه بیماران، آنها را درمان میکنند، به تاریخ شفاهی علاقه دارند. پژوهشگران تاریخ هم مدعی تاریخ شفاهی هستند و این کار را با هدف پژوهش انجام میدهند. آیا تاریخ شفاهی، انتقادی است یا سنت شفاهی یا نقل روایت؟ سیاستمداران، گروه دیگری هستند که بیشتر از بقیه به تاریخ شفاهی، اقبال پیدا کردهاند. سیاستمداران برای ایدئولویها و توجیه کارهایش، کلانروایتها را ارائه میدهند. آنها از شیوههای مختلف مثل: ساخت اسطوره، ایجاد حس نوسشتالژیک یا ایجاد حس رومانتیسم، برای ستایش یا تقبیح گذشته استفاده میکنند تا امروز خودشان را توجیه کنند. آنهایی که مدعی ایجاد برساختهای ذهنی در جهت آیندهپژوهشی یا مطالعات آیندهنگر هستند، به تاریخ شفاهی توجه دارند. ما نه تنها میخواهیم، آینده را پیشبینی کنیم، بلکه آنگونه که دوست داریم، برای خودمان بسازیم. بخش عمده آیندهپژوهی، ریشه در گذشته دارد و برای همین، دست به تاریخ شفاهی و مصاحبه میزنند.گروههای مختلف کنشگر اجتماعی، برای اعتراض، انقلاب و تغییر، دست به انجام تاریخ شفاهی میزنند تا خودشان را توجیه کرده و حرکتهای اجتماعی را رقم زده و ایدئولوژیهای خود را عملی کنند. با این مدعیان که پول و قدرت زیاد دارند، راه به جایی نخواهیم برد؛ مگر اینکه به این سوالات به شکل شفاف، پاسخ بدهیم تا متولی کار مشخص شود.»